در این جدول نیز با لغات انگلیسی هندسه و معانی فارسی و مفهوم آنها آشنا می شوید:


معادل فارسی تعریف واژه لاتین

انتقال جابجا شدن شکل بر روی خط راست translation

ابعاد اندازه های یک جسم یا شکل در جهت های مختلف dimension

بازتاب بازتاب شما در آینه عین خود شماست، اما نه کاملا یعنی اگر یک خط تقارن روی یک شکل متقارن قرا دهید شکل سمت راست آن درست شبیه سمت راست آن دیده میشود reflection

بیضی بیضی شکلی هندسی دارای دو کانون است. در فا، سیاره ها روی یک مسیر بیضی شکل دور خورشید میگردند. ellipse

پرگار وسیله ای برای رسم کمانها و دوایر است. پرگار دو پایه دارد که به انتهای یکی از آنها یک سوزن نوک تیز و به انتهای دیگری یک مداد یا خودکار متصل است. compass

پرسپکتیو دو شکل متشابه را میتوان با استفاده از تبدیل های همنهشتی به مکان های نسبی خاصی انتقال داد که در آنها پاره خطهای متناظر موازی باشند.در این وضعیت گفته میشود که شکل های مورد بحث در پرسپکتیوند perspective

تقارن شکلهایی دارای تقارن هستند که بتوانیم دو یا چند قسمت آن را روی هم منطبق کنیم. symmetry

حجم حجم یک جسم مقدار فضایی است که اشغال میکند و شما برای بدست آوردن هر حجم منتظم میتوانید از فرمول خاص آن استفاده کنید volume

دایره شکل متقارنی سات که فاصله همه نقطه های روی محیط آن، از مرکز به یک اندازه است circle

دوران نوعی انتقال است که در آن یک شکل تحت یک زاویه خاص به موقعیت ثانویه انتقال پیدا می کند. rotation

ذوزنقه چهار ضلعی است که در آن دو ضلع با هم موازی و دو ضلع ناموازی اند trapezoid

زاویه مقدار چرخش یا گردش یک چیز است که معمولا با درجه اندازه گیری میشود. angle

سهمی مکان هندسی نقاطی از صفحه است که از نقطه و خطی مفروض به یک فاصله اند parabola

کره یکی از حجم های هندسی با سطح منحنی است. این حجم کاملا متقارن است، چون هر نقطه که روی سطح آن در نظر بگیریم، فاصله اش تا مرکز یک مقدار مشخص است. sphere

کمان یک منحنی است که اگر آن را کامل کنید، دایره بدست می آید arc

مثلث یک شکل سه ضلعی است که مجکوع زوایای داخلی آن ۱۸۰ درجه است triangle

محور خطی فرضی است که از وسط اجسام میگذرد.خط های افقی و عمودی روی نمودار هم ، محور نامیده می شوند. از محور ها برای تعیین مختصات نقطه روی نمودار استفاده می شود. axis

محیط لبه ها یا مرز یک سطح است. پیرامون هر شکل بسته ، محیط آن نامیده میشود. perimeter

محدب سطح منحنی محدب انحنایی مانند سطح بیرونی توپ دارد. convex

مخروط حجمی که راس آن یک نقطه و قاعده آن یک دایره است cone

مربع یک چهار ضلعی است با چهار ضلع و چهار زاویه مساوی square

مساحت رویه جسم فضایی را میتوان در اصل به عنوان مجموع مساحات هر یک از رویه ها ی محصور کننده معین کرد surface area

مستطیل یک چهار ضلعی است که ضلع های آن دو به دو با هم مساوی هستند و همه زاویه های آن قائمه اند rectangle

مقعر سطح منحنی مانند سطح داخلی یک کاسه است concave

مکان هندسی مجموعه ای از نقاط تعریف شده توسط قاعده ای است که تشخیص این مطلب را ممکن میکند که هر نقطه مفروضی به آن مجموعه متعلق است یا خیر locus

مکعب حجمی است که از شش وجه مربع شکل درست شده است. cube

نقاله وسیله ای برای اندازه گیری و رسم زاویه.نقاله ها معمولا بر اساس درجه مدرج شده اند protractor

وتر پاره خطی است که دو سر یک کمان را به هم وصل میکند chord

وتر(مثلث قائم الزاویه) بزرگترین ضلع مثلث قائم الزاویه است. hypotenuse

وجه هر سطح صاف یک حجم هندسی، یک وجه است و با یالهای شکل احاطه شده است face

هم محور دو شکل یا جسم را که محور مشترک داشته باشند ، هم محور هستند coaxial

هرم یکی از حجم های هندسی است که وجه های آن مثلث هستند. وجه ها در نقطه ای مشترک به نام راس به هم می رسند.قاعده هرم میتواند مثلث یا مربع و یا چند ضلعی دیگری باشد pyramid

هذلولی مکان هندسی نقاطی از صفحه است که تفاضل فواصل آنها از دو نقطه ثابت مقدار ثابت ۲a است. hyperbola

هندسه مسطحه قسمتی از هندسه که با شکلهای دو بعدی سر و کار دارد plane geometry

هندسه فضایی شاخه ای از هندسه اقلیدسی است.موضوع آن عبارت است از صورت،مکان نسبی،اندازه،و سایر ویژگیهای متری اشکال هندسی که بر یک صفحه قرار ندارند. solid geometry

هندسه ترسیمی نگاشت های فضای سه بعدی را بروی یک صفحه ترسیم مسطح بررسی کرده و به کار میبرد. descriptive geometry

یال پارهخطهای حاصل از برخورد دو وجه را گویند edge